سلام.دوست خوبم شرمنده با اینکه بهت قول داده بودم هر شب توی وبلاگم یاد داشت هامو بنویسم اما متاسفانه دیگه نمیتونم . آخه امروز بعد از ظهر بهش گفتم و ناراحت شد و گفت چیزی ننویس که هویتمونو همه بفهمن کاش بهش نمیگفتم. خیلی پشیمونم اصلا درکم نمیکنه . دوست داشتن منو همیشه نادیده میگیره هیچ تلاشی که نمیکنه حتی نمیذاره من........ بیخیال . دیگه تلاش کردن نمیخوام اما دوست داشتنمو چیکار کنم بخدا بدون اون نمیتونم دیووووووووووونه میشم . دوست خوبم برام دعا کن . امیدوارم منو بفهمه و....... فقط بخاطر تو امشب بهش میگم دیگه وبلاگمو نبینه. خیلی از ش ناراحتم . اصلا درکم نمیکنه فردا توی دانشکده میبینمت. دوست دارم الی جون

 

چه سخت است تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی و چه سخت است سپردن دل به قبرستان جدایی  وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست  تا رهگذری بر بی کس ات فاتحه ای بخواند.

نوشته شده در جمعه 90/12/12ساعت 10:7 عصر توسط نظرات ( ) | |